نانسی درو، کارآگاه نوجوان، پدرش را در یک سفر کاری به لس آنجلس همراهی می‌کند، جایی که او با سرنخ‌هایی از یک معمای قتل یک ستاره سینما مواجه می‌شود.

داستان سریال «خانم میزل شگفت‌انگیز» در اواخر دهه 1950 روایت میشود. میریام "میج" مایزل همه چیزهایی را که تابحال آرزو داشته را بدست آورده است. همسری عالیو دو فرزند و یک آپارتمان زیبا در "آپر وست ساید" نیویورک. زندگی به ظاهر فوق العاده زمانی دگرگون میشود که او وقتی متوجه استعداد پنهانی می‌شود که قبلاً از داشتن آن خبر نداشت یعنی استند-آپ کمدی...

کارکنان عجیب و غریب یک کمپ تئاتری فرسوده در شمال ایالت نیویورک باید با پسر برادر بنیانگذار محبوب متحد شوند تا اردوگاه را سرپا نگه دارند.

جسیکا مارتین که بهمراه شوهر و پسرش در کالیفرنیا زندگی می کند یکروز که پسر خود را به مدرسه می رساند در بازگشت به خانه توسط گروهی از اراذل به رهبری مردی خبیث به اسم گریر مورد هجوم قرار گرفته و به محل ناشناخته ای انتقال داده شده و...

پس از اینکه افسران پلیس «اشمیت» و «جنکو» ماموریت شان را در دبیرستان به پایان می رسانند، موقعیتی برای این دو بوجود می آید که برای حل یک پرونده بعنوان مامورین مخفی وارد کالج شوند.

Mitch در گیر زندگی شغلی خود به عنوان یک گزارشکر ورزشی و روزنامه نگار شده است. او دوست دختر خود را نادیده میگیرد....

ادوارد "جانی دپ” مخلوق دانشمند گوشه گیری است که به جای دست برای وی قیچی های برنده ای کار گذاشته است. وی قبل از تکمیل ادوارد میمیرد. زنی که به شغل ویزیتوری لوازم آرایش مشغول هست به امید فروختن لوازم آرایشی به درون قصر دانشمند پا میگذارد و به طور اتفاقی ادوارد را پیدا میکند و او را با خود به شهر میبرد و ...

«الیزابت» (ویدرسپون) پشت رل اتوموبیل خوابش می برد و به شدت تصادف می کند و به اغما می رود. چند هفته ی بعد، مردی به نام «دیوید» (رافالو) آپارتمان «الیزابت» را اجاره می کند ولی بلافاصله متوجه می شود که «الیزابت» کاملا هم خانه را خالی نکرده است. جسم «الیزابت» شاید مرده باشد ولی روحش کاملا زنده است و مصرانه پا می فشارد که آپارتمان هنوز به خودش تعلق دارد...

داستان زن جوانی که به زنی ۶۰ و چند ساله انگیزه میدهد تا از همکار جوانش درخواست ازدواج کند.

«سام بالدوین» (هنکس) پس از مرگ همسر جوانش با پسر هشت ساله اش «جونا» (مالینجر) تنها می ماند. او برای آغاز یک زندگی نو از شیکاگو به سیاتل می رود. از سویی «آنی رید» (رایان) یک روزنامه نگار ساکن بالتیمور، وقتی صدای «سام» را از رادیو می شنود، ندیده و نشناخته، به او علاقه مند می شود و به سیاتل می رود ...